دویدن تنها کاریست که روح (با نام واقعی کسل کرنشاو) در زندگیاش خوب بلد است. سه سال پیش، پدر روح با اسلحهای به دنبال او و مادرش دوید و به آنها شلیک کرد. گلوله به آنها نخورد اما از آن زمان روح تبدیل به فردی دردسرساز شد. یک روز که روح بدون هیچ برنامهای با یکی از اعضای تیم دوومیدانی “مدافعان” مسابقه میدهد، مربی تیم متوجه استعداد فوقالعادهی او میشود و از او میخواهد که عضو تیم شود. اگر روح بخواهد و بتواند در تیم بماند، ممکن است در آینده سریعترین دوندهی شهر شود. آیا روح موفق میشود یا سرانجام گذشتهاش او را زمین میزند؟