یک پلاژ آرام در ساحل مدیترانه و در اواخر فصل مسافرت، هنوز میزبان شماری از گردشگران است.
پروفسور ناکس انگلیسی، نشسته بر صندلی چرخدار خود، در پی الهامی غیبی که از جنایتی قریب الوقوع خبر می دهد، به آنجا آمده است. منشی و مرید آشفته حالش، بانی همراه اوست. سرانجام زوجی فرانسوی که به شدت از یکدیگر متنفرند حادثه را رقم می زنند.