میتوانید جلوی قتلی را که اتفاق افتاده بگیرید؟
دیروقت است. بیدار ماندهاید و منتظر پسرتان هستید.
بعد او را میبینید. همراه کسی است. باورش سخت است، ولی پسر نوجوان بامزه و بازیگوشتان به این غریبه چاقو میزند.
نمیدانید کیست. نمیدانید چرا. فقط میدانید پسرتان متهم به قتل شده. آیندهاش تباه شده.
آن شب را در ناامیدی میخوابید؛ اما وقتی بیدار میشوید… دیروز است، روز پیش از قتل.
پاسخ جایی در گذشته نهفته است؛ هم دلیل این جنایت و هم تنها فرصتتان برای متوقف کردن آن…