این شما و این هم دارودسته ی جوجه زریهای فسقلی پرپری شهر
کنجد و نبات و قند عسل و گرد و خاک چهار جوجه ی دارودسته ی پرپری ها هستند و کارشان حرف ندارد. توی این ماجرا یک پرنده ی آبی عجیب پر زده و صاف آمده دفتر کار آنها جیک جیک راه انداخته که خانه ام را دزد برده و حالا من چه کار کنم چه کار نکنم و از این حرف ها خب معلوم است .دیگر دارودسته ی پرپری ها هم بال به کار شده اند تا سر در بیاورند کار چه کسی ناجور بوده است.
اما یک جریانی توی این ماجرا هست که پرپری ها هیچ جوره نمی توانند پرپوشانی اش کنند یک جریانی که... سرنخش... ای وای داداشی... است