داون شف عجیب است.
دستکم همه در ویکسد، شرکت مکملهای غذایی که داون آنجا حسابدار است، اینطوری فکر میکنند. او هیچوقت حرف درست را نمیزند، هیچ دوستی ندارد و همیشه دقیقاً رأس ساعت 8:45 صبح پشت میز کارش است.
به همین دلیل وقتی یک روز صبح داون در دفتر حاضر نمیشود، همکارش ناتالی فارل زیبا و محبوب، مسئول فروش برتر پنج سال متوالی، تعجب میکند. بعد هم تماس تلفنی بینامونشان نگرانکنندهای دریافت میکند که همهچیز را تغییر میدهد…
معلوم میشود که داون فقط یک غریبۀ بیدستوپا نبوده و فرد نزدیکی او را هدف گرفته است. حالا هم ناتالی بهناچار به داون گره خورده و خودش را گرفتار بازی موش و گربهای میبیند که او را به فکر وامیدارد: قربانی واقعی کیست؟
اما یک چیز بهغایت روشن است: کسی از داون شف متنفر بود، آنقدری که برای کشتنش کافی باشد.
همکار داستان مهیج، مسحورکننده و پرتنشی است از فریدا مک فادن، نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز، که پژواک رفتارهای از سرِ نادانی گذشته و پیامدهای مرگبارشان را در زمان حال را نشان میدهد.