در مدرسه از فیگی و دانشآموزان دیگر خواستهاند تا دربارهی شغل آیندهشان بنویسند. نانا میخواهد رئیسجمهور غنا شود. اما فیگی هنوز نمیداند چه شغلی را دوست دارد. تااینکه چند سفیدپوست به روستای محل زندگی فیگی در غنا میآیند و به او پیشنهاد میدهند تا در فیلمشان بازی کند، شاید این همان شغل مورد علاقهی فیگی باشد.
در این میان، مشکلی برای نانا پیش میآید و فیگی باید هر طوری هست، رئیسجهور آیندهی غنا را نجات بدهد.