نظریه زمینه ای، از جمله رایج ترین روش های میان رشته ای به کار گرفته شده در موج های متأخر روش شناسی است که دست کم پنج رویکرد دارد؛ اما در ایران عمده ترین رویکرد به کار رفته از این روش، رویکرد سیستماتیک بوده است. این در حالی است که با توجه به برخی تفاوت ها و کاستی های موجود در رویکرد مذکور و باتوجه به پیچیدگی فزاینده میدان و موضوع مطالعه، ضرورت آشنایی محیط های آکادمیک و اجتماعات علمی با رویکردهای دیگر این روش، از جمله رویکرد تحلیل موقعیت که واحد تحلیل را از سطح کنش به سطح موقعیت ارتقا می بخشد، احساس می شود. ادل آی کلارک، استاد جامعه شناسی دانشگاه سانفراسیسگوی کالیفرنیا، مؤسس این روش است و به طور بلافصل تحت تعلیم مؤسس نظریۀ زمینه ای سیستماتیک، یعنی آنسلم استراوس بوده است. او از سال 1980 تا کنون به استفاده و تدریس نظریه زمینه ای مبادرت ورزیده است. از جمله وجوه کاربردی رویکرد او در تعاطی قراردادن دو مبنای استراتژیک تفسیری و انتقادی است که سبب ساز هم افزایی منابع دادهای مردم نگارانه از سویی و منابع داده ای گفتمانی از سوی دیگر می شود. کتی چارمز که خود مؤسس دیگر رویکرد نظریه زمینه ای، یعنی رویکرد برساختگرا است، درباره اهمیت تحلیل موقعیت می گوید استراتژی کلارک این امکان را به ما می دهد تا از تحلیل سطوح سازمانی خرد عبور کنیم و روابط ساختاری و فرایندهای پنهان را آشکار سازیم» (چارمز،220:2014).