اسمش کامل بود راننده و از طرف کمیته زبان و اصطلاحات تاجیکستان مرا همراهی میکرد پیاده شدم سرم را از پنجره ماشین داخل کردم و گفتم کامل جان شما برو من میمانم قدری دلم درد میکند سرآسیمه از ماشین پیاده شد و گفت تیز باشید باید شما را بیمارخانه برم همانطور که دستم را به پهلوهایم گرفته بودم گفتم:لازم نیست کمی دلپیچه است خوب میشود.