پناهگاهِ زمان رمانی است که گئورگی گاسپادینف را بیش از پیش به یکی از برجسته ترین نویسندگان ادبیات جهان تبدیل کرد. گاسپادینف که با رمانِ فیزیک اندوه حیرت منتقدان و مخاطبان را برانگیخته بود، در این رمان تاریخ، نوستالژی و سیاست را در هم می آمیزد. رمان باز هم به بخشی از زند گی خودش بازمی گردد. گاسپادینف متولد سالِ توفانیِ 1968 در بلغارستان است. سالِ طغیان های مکرر آزادی خواهان علیهِ کمونیسم و ساختارهای حکومتی وابسته به شوروی در اروپای شرقی که اکثرشان هم سرکوب شدند. او در این رمان قهرمانِ رمان قبلی اش را از نو به کار می گیرد. در جایی در سوئیس مکانی ساخته می شود که آدم هایی که فراموشی مطلق گرفته اند می توانند در دههٔ محبوب و مطلوب خود زندگی و تاریخ را از نو تجربه کنند؛ ایده ای حیرت آور که این مکان یعنی «پناهگاهِ زمان» را ساخته است.
در این فرایند، آدم ها با خاطرات و رؤیاهایشان باید از نو زندگی کنند و حتی با رخدادهای تکرارشدهٔ تاریخ مواجه شوند. هرچند زیستن در این زمانِ سیال که به مکان تبدیل شده اتفاق های شگفتی رقم می زند. بی دلیل نیست که گاسپادینف را با میلان کوندرا مقایسه می کنند؛ چه او همان شوخ طبعی و در عین حال «حسرت» را روایت می کند و مدام مخاطب را در وضعیتی قرار می دهد که به نوستالژی بیندیشد.