کتاب زندگی یک فرد نظامی را روایت می کند. آن ها سارقینی را دستگیر کرده و پس از روزها بیابانگردی حال به مقصد رسیده و وظیفه خویش را به پایان رسانده اند. اکنون هنگام استراحت و تجدید قوا فرا رسیده تا خستگی روزها سرگردانی را از تن به در کنند. اما گویا ماموریت دیگری در راه است…
پاسی از شب گذشته بود و تقریبا نیمه شب بود که من با سواران خویش و دزدانی که دستگیر نموده بودیم داخل کازرون شدیم و امید به این داشتیم که بعد از دو ماه گشت و گذار داخل بیابانها و زد و خورد با افراد شر که مسلح بودند الان که موفقیت حاصل گشته و اشرار را قلع و قمع کرده ایم حداقل زمانی را استراحت خواهیم نمود. واسه ی آن که برخی اشخاص هم قادر باشند با خیال آسوده به منازل خود رفته استراحت کنند مستقیما به اداره بازگشته و دزدهای دستگیر شده و اموال و اسلحه آنها را به رئیس کشیک سپردیم.