راحت ترین راه این است که آدم همهی تقصیرها را به کردن بقیه بیندازد تا اینکه قبول کند خودش به زندگی اش گند زده است!
کالوم بروکس چهارده ساله رؤیاهای بزرگی در سر دارد. می خواهد فیلمنامه بنویسد و از این زندگی خسته کننده خلاص شود، اما الان فیلمنامه هایش را در ذهنش می نویسد عضو قلدرهای مدرسه است و بچه های جدید به خصوص تازه واردهای خارجی را اذیت می کند ولی ماجرا وقتی پیچیده تر می شود که با آمدن سرگئی و مادر لهستانی اش به خانه شان کالوم مجبور می شود با دشمنش در یک اتاق زندگی کند!