دختر این قصه یک جنگجوست!
«تارا» در روستایی بزرگ شده است که اهالیاش مثل یک خانوادهان اما این خانواده یک فرد مطرود دارد!
او هم کسی نیست جز «یاشار»؛ نامزد سابق ترلان، خواهر تارا!
یاشار مردیست که بهخاطر عشقش به تارا، ترلان را کنار میگذارد
و باعث یک کینهی عمیق میشود و بهخاطر این کینه هرگز نمیتواند به تارا نزدیک شود.
به باکو میرود و در آنجا تجارتی بههم میزند که میتواند یک شهر را بخرد و بفروشد!
اما با شروع جنگ ورق برمیگردد.
دشمن به روستا حمله میکند و محاصره میشوند.