زیدان در این کتاب میگوید:« مربی بودن به معنای تنها بودن است.» تنها و در محاصرهی فشاری بیکران و همیشگی. برای مقاومت در برابر چنین چیزی باید غرور، اعتمادبنفس و خرد زیادی داشت. زیدان شمارهی ۰۱ بزرگی بود و به تمام افتخارات ممکن رسید. او مربی بزرگی است و تمام جامها را بدست آورده است. اما تکبر فاتحان را ندارد. او آموزههای اخلاقی پدرش را یاد میکند. مهاجری که ارزشهای مهمی را به یادگار گذاشت تا پسرش در کنار «انسان خوبی بودن»، قهرمان ملی تیم کشوری باشد که خانوادهی او را در آغوشش پذیرفت. قصهی زیدان، داستانی باشکوه در این زمانهی نابکار است.زیدان در این کتاب میگوید:« مربی بودن به معنای تنها بودن است.» تنها و در محاصرهی فشاری بیکران و همیشگی. برای مقاومت در برابر چنین چیزی باید غرور، اعتمادبنفس و خرد زیادی داشت. زیدان شمارهی ۰۱ بزرگی بود و به تمام افتخارات ممکن رسید. او مربی بزرگی است و تمام جامها را بدست آورده است. اما تکبر فاتحان را ندارد. او آموزههای اخلاقی پدرش را یاد میکند. مهاجری که ارزشهای مهمی را به یادگار گذاشت تا پسرش در کنار «انسان خوبی بودن»، قهرمان ملی تیم کشوری باشد که خانوادهی او را در آغوشش پذیرفت. قصهی زیدان، داستانی باشکوه در این زمانهی نابکار است.