ادوارد سعید سال ها پس از درگذشتش در ۲۰۰۳ همچنان یک طرفِ بسیاری از گفتگوهای خیالی است. آن هایی که او را می شناختند همان قدر دلتنگ جر و بحث هایش هستند که دلتنگ خود او؛ با چشمان تیرۀ بی قرار و مهربان اما آتشینِ مردی تنومند و چابک، اندکی ترس آور و اغلب اوقات بسیار شوخ طبع.
او توانسته بود جنگ های خیابانی را به مناظره هایی فرهنگی در سالن های سخنرانی خارجی تبدیل کند. فلسطینی ها با وجود سعید، سخنگویی آداب دان داشتند که ته وتوی جنون کلانشهری را درمی آورد؛ طرفداران اسرائیل در وجود او شارلاتانی خبیث و تروریست می دیدند؛ شرق شناسان دشمنی کاملاً مسلح را پشت سر خود می دیدند؛ جوامع دور از وطنِ رنگین پوستان در دانشگاه ها قدردانش بودند، چون راه را برایشان باز کرده بود تا کثرت فرهنگی خود را ابراز کنند؛ و چپ گرایان در دانشگاه ها در عجب بودند چگونه آدمی با دیدگاه های او توانسته تحسین صاحبان قدرت را برانگیزد. به عبارت دیگر، به سادگی می شد سعید را به مجموعه برچسب هایی بدون عمق و جزئیات تقلیل داد. اما نمی توان تأثیرات کلی او را نادیده گرفت. ادوارد سعید کنشگر، روشنفکر و منتقد فلسطینی ـ آمریکایی اینک از موثرتزین اندیشمندان نیم قرن اخیر به شمار می رود. شاعر، نظریه پرداز، سخنور و استراتژیستی بود که همزمان و به یک اندازه در نشریات دانشگاهی، مجله های مشهور و روزنامه های پرتیراژ حضوری چشمگیر داشت. کتاب ها و مقالاتش هنوز به بیش از سی زبان مختلف در سراسر جهان خوانده و ارج نهاده می شوند. سپهر تأثیرات سعید گسترده و شگفت آور است. او در وایمار مدیر گروه کنسرت بود، در تلویزیون ملی راوی بود، منبع خبری آگاهی برای روزنامه های عربی بود، در وزارت امور خارجه برای حقوق فلسطینیان مذاکره می کرد و حتی بازیگر فیلمی شد که در آن نقش خود را بازی می کرد. حرفۀ او از ابتدا تا دهۀ آخر زندگی اش به رمانی می مانست که پس زمینۀ آن با نور نوشته هایش، دربارۀ زوال جسمی خود و سقوط تمدن روشن شده بود.