لودویگ فون میزس کتاب «تاریخنگار زوال» را در سال 1940، یعنی همانوقت که او و همسرش تازه سوئیس را ترک کرده و وارد امریکا شده بودند نوشت. او در اواسط دهۀ 1930، همزمان با قدرتگرفتن نازیها در آلمان و تأثیر این اتفاق شوم بر کشورش، اتریش، پیشنهاد تدریس در مؤسسۀ مطالعات بینالملل ژنو را پذیرفت و راهی سوئیس شد. اما با الحاق اتریش به آلمان و قدرتگرفتن هرچهبیشتر نازیها دیگر کل اروپا برای امثال میزس ناامن بود چون میزس، جدا از اختلاف فکریاش با ایدئولوژی آلمان نازی، یهودی بود و این خطر نازیها را برایش دوچندان میکرد. این شد که در سال 1940، در آستانۀ شصتسالگی، مجبور شد به امریکا برود. میزس و همسرش در اوایل اقامتشان در امریکا زندگی دشواری داشتند و در گیرودارِ همین اوضاع دشوار و پریشانی و دربهدری بود که میزس مشغول نوشتن خاطراتی شد که در کتاب «تاریخنگار زوال» میخوانید.
میزس اما در کتاب «تاریخنگار زوال» هیچ از زندگی شخصی و خصوصی خودش نمیگوید. او در این کتاب زندگیاش را با تمرکز بر سِیرِ شکلگیری و تکوین و رشد و تکامل اندیشههایش و فعالیتهای فکری و آموزشی و سیاسیاش روایت میکند و اندیشهها و افکارش را از آغاز فعالیتهای فکری و شکلگیری نخستین دیدگاهها تا زمان پیش از مهاجرت به امریکا، یعنی دوران تدریس در ژنو، شرح میدهد و همچنین تصویری نقادانه از فضای فکری و سیاسیِ عصر خود، در دوران زندگی و تحصیل و فعالیتهای آموزشی و علمی و سیاسیاش در اتریش، بهدست میدهد و به نقد رویکردهای غالب در تاریخنگاریهای آن دوران میپردازد.
میزس مخالف سرسخت سوسیالیسم و فاشیسم و مداخلۀ دولت در اقتصاد بود و کتاب «تاریخنگار زوال» نیز بهخوبی گواه این مخالفت جدی اوست. از همین منظر است که میزس اروپا را در حال زوال میبیند و سخت بابت آیندۀ اروپا نگران است. او تهدید ایدئولوژیهای خشونت را احساس میکند و این احساس خود را در کتاب «تاریخنگار زوال» بروز میدهد. احساس خطر میزس بابت زوال لیبرالیسم و اقتصاد آزاد و سلطۀ هرچهبیشتر ایدئولوژیهای تمامیتخواه است.
کتاب «تاریخنگار زوال» همچنین منبعی معتبر برای آشنایی با مبانی اندیشههای لودویگ فون میزس است و امکانی برای اینکه چکیدهای از افکار و نظریات و دیدگاهها و نظام فکری این متفکر برجستۀ لیبرال را از زبان خود او بخوانیم.
کتاب «تاریخنگار زوال» از پیشگفتارِ مارگیت فون میزس، همسر نویسنده، مقدمهای بهقلم فریدریش فون هایک، اقتصاددان برجستۀ لیبرال که خود از شاگردان میزس بود، و پانزده فصل تشکیل شده است.
فصلهای پانزدهگانۀ کتاب «تاریخنگار زوال» عبارتند از: «تاریخباوری»، «دولتگرایی»، «مشکل اتریش»، «مکتب اقتصاد اتریشی»، «نخستین کارها دربارۀ نظریۀ پول»، «نظریۀ پول و اعتبار»، «جنگ جهانی اول»، «در اتاق بازرگانی»، «فعالیتهای آموزشی در وین»، «تأثیرگذاری علمی در آلمان»، «ادامۀ مطالعات دربارۀ مبادلۀ غیرمستقیم»، «نظامهای همکاری اجتماعی»، «مطالعات معرفتشناختی»، «تدریس در ژنو» و «مبارزه برای استقلال اتریش».