کی از مصیبتهای کهن ما ایرانیان فراگیری فرهنگ شفاهی است. همین مایه تکرارهای گاه ناپسند است. بسیاری از مدیران، به دلایل گوناگون از توان نگارش مناسب برخوردار نیستند. همین واقعیت باعث میشود از خاطرات نویسی بگریزند. این نوع مدیران به جای آن که بگویند نمیتوانند بنویسند یکسره بهانههایی مانند کمبود وقت را مطرح میکنند در حالی که ساعتها در جلساتی به سر می برند که میتوانند بسیار کوتاهتر برگزار شوند یا… اگر این گروه اعتراف به نتوانستن بکنند میتوان به آنها راهکاری برای حل مشکلشان پیشنهاد داد. مثلا این که تکهتکه خاطرات خود را ضبط کرده و سپس دیگران پیادهسازی، ویرایش و آمادهسازی کنند تا آنها در پایان بازخوانی و نهاییسازی کنند. کتاب حاضر با دو هدف کلی زیر نوشته شده است:
ارائه تعریفها و فرآیندهایی برای خاطرهنویسی و تجربه نگاری در بخش (الف)
ارائه یک نمونه کاربرد برای روش ترکیبی در خاطره نویسی با تجربه نگاری در بخش (ب)