کلاود، امپراتور اعظم لیتیرباکس و گربهی جنگسالار خبیث فضایی، در غلوزنجیر است. ژنرال ففانگ با دوزوکلک همهچیز را تصاحب کرده است. در عالیرتبهترین دادگاه کل سازمان کهکشانی، گربهها مثل مور و ملخ از سروکول هم بالا میروند. سالار نجیبزادهها، امپراتور اعظم سابق را به وحشتناکترین تبعید تاریخ محکوم میکند. تابهحال هیچ گربهای از آن سیاره به لیتیرباکس بازنگشته است. یک روز که باران شرشر میبارد، کلاود آنجا ظاهر میشود.