کشاورزی انگلیسی را تصور کنید که در قرن شانزدهم در روستایی دورافتاده زندگی میکند؛ او احتمالاً سواد ندارد، از زادگاهش خارج نمیشود، با غذایی بخورونمیر سر میکند و ممکن است جان خود را براثرِ سرمای زمستان از دست بدهد. وضعیت زندگی او تفاوت چندانی با چوپان یونانیِ دوهزار سال قبل یا کشتکار مصریِ 5هزار سال قبل ندارد. اما از آغاز قرن نوزدهم تاکنون امید به زندگی انسان دو برابر شده است و درآمد سرانه در مناطق توسعهیافته بیست برابر شده است. از سویی دیگر، میان کشورهای مختلف جهان امروز نیز نابرابری عمیقی در کیفیت زندگی وجود دارد. چرا در دورۀ زمانی کوتاهی، که در مقایسه با کل تاریخ بشر مثل یک چشمبرهمزدن است، زندگی انسان اینقدر متحول شد و چرا در جهان امروز نابرابری اینچنین بیداد میکند؟ اُدد گلر، استاد اقتصاد در دانشگاه براون، برای پاسخ به «معمای رشد» و «معمای نابرابری» نظریهای جامع به نام «نظریۀ یکپارچۀ رشد» ارائه کرده است. او، در بخش اول کتاب حاضر، تاریخ پرماجرای رشد و توسعۀ بشر را از ظهور هوموساپینسها تاکنون روایت میکند و از این طریق نظریۀ رشد خود را به نحوی ساده و روشن توضیح میدهد؛ سپس در بخش دوم کتاب، به نقاط عطف تاریخ توسعۀ بشر بازمیگردد و ریشههای بروز نابرابری شدید در دنیای امروز را تبیین میکند.