زمستان به پایان نمیرسد.
هیچکس دلیلش را نمیداند.
آد نوجوان از خانه گریخته است. هر چند به زحمت و با کمک چوب زیر بغلاش میتواند راه برود.
در جنگل به موجوداتی برخورد میکند که داستان غریبی برایش تعریف میکنند.
حالا آد باید به سفری عجیب برود، سفری که هرگز در ذهناش نمیگنجید.
سفری برای نجات شهر باستانی خدایان شمال، و نجات آن از چنگ غولهای یخی مهاجم.
نیل گیمن کتابهای زیادی نوشته است، بعضی برای بزرگسالان؛ «خدایان آمریکایی»، «ج مثل جادو»، بعضی برای همگان؛ «کتاب گورستان» و بعضی برای کودکان؛ «روزی که پدرم را با دو ماهی قرمز عوض کردم» و «گرگهای توی دیوار». او همیشه مشغول نوشتن داستانی است و هر وقت باران بند بیاید به پیادهروی میرود.