اولین اشاره ای که درباره ی نیازمان به این کتاب مطرح شد به سالها بعد از کتاب های اولیه مان برمی گردد، کتاب هایی که برنده ی جایزه شدند و در صدر فهرست پرفروش ترین کتاب ها قرار گرفتند. ما در یک تالار کنفرانس شلوغ بودیم. شب قبل، مهارت های ارتباطی ای را که قلب یک رابطه ی محترمانه و مهم بین والد و فرزند را شکل می داد توضیح داده و به نمایش گذاشته بودیم. حالا، صبح روز بعد، در هر بخش این تالار دست ها بالا بودند و تکان می خوردند. مردم نمی توانستند برای گفتن اینکه برای چه تلاش کرده اند و چقدر هیجان زده اند که به این نتایج دست یافته اند، صبر کنند. «شگفت انگیز بود!» … «نمی توانم چیزهایی را که می شنوم، باور کنم!» … «واقعاً که این چیز کار می کند!»