بیست و دو سال پیش، سم و دین وینچستر مادرشان را بهخاطر یک نیروی فراطبیعی شیطانی و مرموز از دست دادند. در سالهای بعد، پدرشان، جان، به آنها تعلیم داد چگونه این شرارت را از بین ببرند.
کیوست، شهری استوایی، مملو از هیولاهای آزاد است و به همین دلیل به یکی از جاذبههای گردشگری پولساز بدل شده است. ولی برگزاری تورهای بازدید از ارواح دیگر ممکن نیست؛ جسد یکی از راهنمایان گردشگری که درحال فریاد زدن خشک شده، برادران وینچستر را بر آن میدارد تا برای نجات شهروندان، با ارواح مشهورترین ساکنان جزیره، اهریمنهایی با نقشههای اسرارآمیز و نیروی کهن و مرموزی که به دنبال انتقام است، در افتند…
پیش از آنکه از این جزیرۀ زیبا چیزی جز تودهای استخوان باقی نماند.