در روز عید میلاد مسیح سال ٨٠٠ میلادی ، طی آیین عشای ربانی که در باسیلیکای پطرس مقدس در رم توسط پاپ لئوی سوم برگزار میشد ، مهمترین واقعه زندگی بسیار پرماجرای شارلمانی ، شاه فرانکها اتفاق افتاد . این فاتح و مدافع افسانهای مسیحیت شاید با نگاه به گذشته برایش دور از انتظار نبوده که اتفاقی غیرمترقبه بیفتد . طی ماه قبل از آن ، شارلمانی در بحرانی که وحدت کلیسای رومی را تهدید میکرد – عزل اجباری پاپ – وارد عمل و مانع از وقوع آن شده بود . شارلمانی ( در زبان فرانسه به معنی « شارل بزرگ » ) حداقل بنا را بر این گذاشته بود که این آیین عشای ربانی ، مراسمی خاص خواهد بود . چند روز بیشتر نمیشد که پاپ لئو توانسته بود به مقام منیع خود دست یابد . بنابراین، بیشک او آماده برگزاری جشن بود . چیزی که شارلمانی انتظارش را نداشت این بود که خودش در مراسم باشکوه آن روز نقش اصلی را داشته باشد . مجلد دیگری از مجموعه رهبران جهان باستان به « شارلمانی » اختصاص دارد . او حاکم بلامنازع اروپای غربی و مدافع و حامی ثابت قدم مسیحیت بود که پس از مرگش این لقب به صورت امپراتور مقدس روم شهرت یافت .