تاریخنگاری سیاسی دوران معاصر، عموماً روایتی مردانه دارد. «جان شیفته او»، حکایت فاطمه امینی و زمانهاش است که تلاش دارد در این تاریخ، ردپای زنان مبارز آن سالها را بیابد. زنانی که در دوره آغازین گذار از سنت به مدرنیته در جامعه ایران و همزمان با اینکه در چالش با مسائل و مشکلات بیشماری از لحاظ هویتی بودهاند، امکان ورود به دنیای سیاست یکسره مردانه را پیدا کردند؛ ولی همانجا هم، چنان که شایسته بود قدر ندیدند. ازاینرو در این کتاب در پی روایتی هرچند کوتاه از بخشهای بهحاشیهرفته تاریخمان هستم. نوشتههای معدود و پراکنده از زنان مبارز حاکی از آن است که ورود آنها به عرصه مبارزه سیاسی بهطور مستقیم و بیواسطه نیست؛ بلکه اغلب بهدلیل حضور برادر یا همسر و البته اشتیاق خود برای کشف حقیقت بوده گاهی در گیرودار حوادث، برخی از ایشان نقش مستقل و منحصربهفردی هم داشتند؛ اما در دنیای مردانه نادیده انگاشته شدند. آنها همان خواهر یا همسری ماندند که سرانجام تیرباران شده یا خود، سیانور را در جدال با دشمن در دهان ترکانده یا نظیر فاطمه امینی در زندان و زیر شکنجه کشته شدند تا داستان تشکیلاتشان را همچون راز سربهمُهری نگاه دارند. آنان هیچگاه مدعی رهبری یا پیشگامی نبودند و در این فاصله محدود مبارزاتی هم اساساً فرصتی نیافتند که به آن بپردازند. با این حال زندگی کوتاه مبارزاتی برخی زنان بیگمان شنیدنیتر از بسیاری مردان گروهشان است.