ادعای نویسندگان مقالاتی که در این کتاب گردآوری شده اند آن است که دولت ها می توانند به طرق مختلف همه بیکارانی را که آماده و مایل به کار هستند با دستمزد پایه یا آنچه به آن دستمزد معیشتی گفته میشود استخدام کنند. به این اعتبار بیکاری خواه ناشی از وارد شدن چرخه تولید باشد به دوران افول خواه ناشی از رکود همه جانبه یا صرفاً پدیده ای پولی واعم از آنکه به صورت موقّتی ظهور کند با پدیده ای دائمی در جوامعی خاص به نظر برسد همواره ناشی از سود محوری اقتصاد های سرمایه داری است. در یک اقتصاد سرمایه داری کالایی که سود آور نیست تولید نخواهد شد وهمین فقدان سودآور است (که به رکود در تولید می انجامد)ودر همه حال علت اصلی و اولیه بیکاری به شمار می آید .بنابر این بسیاری ازنیاز ها -از آن جمله نیاز مادی ومعنوی دارا بودن شغل -هرگز توسط اقتصادی که تنها خواهان سودآوری باشد برآورده نخواهند شدمگرآنکه دولت ها برای یافتن پاسخی به چنین نیازهایی وارد کار شوند. روشن است که پذیرش لزوم انجام یک چنین مداخله ای مشروط به کنار گذاشتن این تفکر است که دولت همیشه و تحت هر شرایطی به جای مروّج خیر بودن عاملی بازدارنده می باشد.