«بوچی امچتا» رماننویس برجسته نیجریهای است که در سال ۲۰۰۵ برای پاسداشت فعالیتهای هنری و ادبیاش مقام شوالیه سلطنتی انگلستان را دریافت کرد و بیست رمان او سرآمد نویسندگان سیاهپوست انگلستان محسوب میشود. آثار این نویسنده سرشناس، بیشتر بر سیاستهای نژادی و جنسیتی بریتانیای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تمرکز دارد. به گفته «آمیناتا فورنا» نویسنده، که «امچتا» را «یکی از اعضای نسل رنسانس وول سوینکا» مینامد، او از جمله نویسندگانی است که به ادبیات آفریقا جان بخشید.
«لذت مادرانگی» از معروفترین کارهای امچتاست. اساس این رمان بر لزوم مادر بودنِ زن است؛ داستانی تراژیک از زندگی زنی نیجریایی که قلب زندگی او فرزندانش است وبهخاطر داشتن آنها احترام جامعه را به دست میآورد. در طول رمان، نویسنده خواننده را وادار میکند تا معضلات مربوط به عقاید و شیوههای نوین زندگی برخلاف میل پایبندی به آداب سنتی و رسوم قبیلهای را در نظر بگیرد.
در بخشی از متن میخوانیم: «برای اولین بار از وقتی که اننو اگو بچهاش را روی فرش مرده دیده بود، اشک استیصال و درماندگی از گونههایش سرازیر شد. چه کسی میتوانست به او نیرو بخشد تا به دنیا بگوید او یکبار مادر شده، اما شکست خورده است؟ چگونه مردم درک میکردند که او بینهایت دلش میخواسته زن باشد، شبیه تمام زنهای دیگر، اما حالا ناکام مانده بود؟ آه، خدایا، کاش این مردم، اگرچه نیتشان خیر است، مرا به حال خودم رها کنند.»