پرسیدم: آیا پدرم با اشغالگران فلسطین است؟
مادرم گفت: نباید به این مسائل فکر کنم. اگر هرکسی بدون سبک سنگین کردن حرفش شروع کند به وراجی، اوضاع قاراشمیش میشود و اشغالگران از این موضوع خوشحال خواهند شد.
پس باید کیف اسرارآمیز سوالاتم را بزرگتر و جادارتر کنم. آنقدر که خودم هم داخلش بروم.
فکر میکنم شبیه پیله است و میتواند مرا از یک لارو تبدیل کند به پروانهای رنگارنگ.
این شد که نام تشکیلاتی خودم را “پروانه” انتخاب کردم.