دیالکتیک نمی تواند از زمینه زبانی که در آن قرار دارد. فراتر رود؛ بلکه در لگین یعنی سخن گفتن باقی می ماند فقط می تواند در حد تلاشی برای گشودن چیزهای مورد پژوهش باقی بماند به بیان دیگر دیالکتیک نمی تواند به هدفش برسد و نمی تواند به نحو محض و صرف موجودات را آشکار کند تا زمانی که در لگین باقی است دیالکتیک نباید بازی محضی تلقی شود بلکه کارکرد خاصی دارد، چرا که از بیهوده گویی فراتر می رود و وراجی را مهار می کند و در گفتگوها یعنی در آنچه که موضوع مورد بحث است اثر آن وجود دارد. در این طریق، دیالکتیک چیزهایی را که از آنها سخن می گوید در نخستین اشاره و در ظاهر بی واسطه شان حاضر می کند. این معنای بنیادین دیالکتیک افلاطون است.