آن اوایل من هم فکر می کردم گل ها حرف نمی زنند نه باما نه بین خودشان.ولی با دقت بیشتر دیدم که نه تنها هیچ کسی، بلکه هیچ چیزی توی این جهان نیست که حرفی برای گفتن نداشته باشد.
در واقع جهان ما پر است از صداهای بسیار ولی چیزی که واقعا کم است شنونده است.اما خوشبختانه شنیدن این صداها خیلی هم کار سختی نیست.
در ادبیات ملت های مختلف،خیلی از آدم ها که برای شنیدن، وقت بیش تری داشته اند ،چیزهایی شنیده اندو نوشته اند.
من هم این جا در این سه داستان کوتاه،چیزهایی را که بر کودکان نوشته ام که از گفت و گوهای پیازهای سنبل یا گل سرخ و نرگس ها یا گل های حسرت دستگیرم شده است.شماهم اگر فرصت کردید با دقت گوش کنید جهان پراز صداست.