جان کاساوتیس برای سینه فیلهای ایرانی نامی آشناست و نزد بسیاری از منتقدان جایگاهی ویژه دارد. هر یک از ما حتی اگر همه فیلم های او را ندیده باشیم، قطعاً شاخص ترین ها را دیده ایم. حتماً فیلمی سکانسی یا لحظه ای از فیلم های او هست که هر از گاهی گوشه ای از ذهنمان را قلقلک بدهد و ما را وسوسه کند که از نو سراغش برویم و به خاطر بی شمار لحظه های جادویی سینه فیلیایی به تماشایش بنشینیم. مگر بده بستان های کلامی جنا رولندز و جان کاساوتیس در شب افتتاح یا شوخی های مستانه بن گازا را به وقت بازی آوازخوانی در شوهران از یاد رفتنی اند؟ مگر رقص نرم و آرام میبل زنی تحت تأثیر با موسیقی «دریاچه قوه ی چایکوفسکی و ترنم آرام زمزمه هایش در همخوانی با آن فراموش شدنی اند؟
کاساوتیس در همجواری با سینمای تجاری با همراهی اعضای خانواده و نزدیک ترین دوستانش، آجر به آجر، بنای سینمای مستقل آمریکا را پی ریزی کرد؛ بنایی که بعدها به دست سینماگران مستقل دیگری تکمیل شد. سینمای او نه فقط به دلیل سرپیچی از جریانهای رایج سینمایی و یکه تازی در مسیر دشوار فیلم سازی بلکه به دلیل فرم سینمایی روایت و شخصیت پردازی هایش بدیع خلاق و منحصر به فرد است، آن چنان که راه را برای جدل های سینمایی هموار می کند.