مامان صدا کرد: «آهای، بچّهها! میآیید کمک؟» دانیال به شوخی توی سرش زد و گفت: «ای وای! مامان دوباره توی نوشتن داستان گیر کرده!» دینا خندید و گفت: «پس نویسندههایی که بچّههای کتابخوان دوروبرشان نیستند چه کار میکنند، مامان جان؟»