شیتال همیشه دختری دلسوز، عروسی وظیفه شناس، مادری کامل و همسری مطیع و قانع بود. آنچه را از او انتظار می رفت، انجام می داد؛ حال آنکه که رویاها، آرزوها و خواسته هایش را سرکوب می کرد. این همه، روزی که متوجه شد که شوهرش با زن دیگری رابطه دارد، تغییر کرد. از فردای آن روز، او زنی است که برای تحقق رویاهایش، خود را در کاری که بدان عشق می ورزد، غرق می کند. بدون توجه به ناملایمات، زندگی اش را دوباره می سازد؛ این بار اما، به عنوان یک زن. او در وجودش قدرتی را کشف می کند که از آن بی خبر بود و آن هنگام است که در جاده ی زندگی، با یک دوراهی مواجه می شود. این بار مهم نیست که چه چیزی را انتخاب می کند، هر تصمیمی که بگیرد، وضع موجود را برهم خواهدزد …