«گُواژهسراییِ رویدادها» رمان تازۀ مهدی جعفری، نویسندۀ نام آشنا و توانمند شیرازی، رمانی است خوشخوان اما نفسگیر. نفسگیر، هم به لحاظ هستیشناسی و هم به لحاظ معرفتشناسی. پیشوند «گُ» در فارسی کارکرد منحوسسازی دارد؛ به هرچه بپیوندد آن را نحس و نجس و شیطانی میکند.
در سرتاسر این رمان، مخاطب با وارونهخوانی یا مخالفخوانی یا کژخوانی رویدادها مواجه است. در بعد هستیشناسانه، مواجهه با هر کدام از رخدادهای رمان این چالش را در پی دارد که آیا اصلا چنین اتفاقی افتاده است یا خیر و آیا این آدمها و اشیاء و مکانها وجود خارجی یا مرتبهای از مراتب وجود دارند یا خیر و با قیام در مقابل واقعگرایی و نامگرایی در تکتک رویدادهای رمان ابعاد تازهای از هستی را پیش روی مخاطب میگذارد . و در بعد شناختشناسانه از دید جعفری در رمان حاضر «هر معنایی معنای چیزی است؛ رویدادی است». چیستی رویدادها همواره در نسبت ناگسستنی با معناهاست. در «رمان نو» هدفِ نوشته بیان ماجرا نیست؛ بلکه رمان، ماجرای نوشته خواهد بود. رویدادها که گواژیدۀ معناها هستند، هریک حاصل اشتباه یا سوءتفاهمی است. اشتباه یا سوءتفاهمی که حتی امکان جبران یا کمتر از آن، بازنگری و یادآوری هم ندارد. نویسنده نمیآید تا سوءتفاهمها را به تفاهم بدل کند؛ بلکه میآید تا ختم غائله را اعلام کند. میآید تا بگذرد و بگوید بگذر. و اینگونه است که گواژهها را هم در نظامی علّی و واقعنما نمیسازد؛ بلکه در سیلانی غیرقابل کنترل میسراید. رویدادها و معناها در بیان گُواژیک (آیرونیک) رمان بدل به ترانهای زیر لب و نامفهوم میشوند که فقط به کارِ گذشتن و نادیدهانگاشتن میآید. نادیدهانگاشتنِ ویزویزهایی که در اعماق گوش، وقایع (رویدادها) و واقعیتها را به جان آدم میاندازند.