رئیس ادارهی آتشنشانی گفت : “چه کارهایی بلدید؟”
بلند گفت : “قربان! من کارهایی بلدم که کسی بلد نیست. مثلاً هر وقت دعا کنم، باران میبارد. یعنی یک ابر بارانزا در آسمان دارم که حواسش به من است. هر وقت بخواهم، میبارد. باران برای خاموش کردن آتش خوب است.”