این نوشته کوششی است برای احیاء وزندهسازی مقولاتی که در تفکر و فلسفه جدید به کلی طرد شده یا مغفول مانده است و اگر درمیان ما گهگاه اشاراتی به این مقولات دیده میشود به واسطه حافظه تاریخی ماست و به هیچ وجه این مقولات در ذهن و احساس انسان دوره جدید حضوری زنده ندارد. نگارنده از طرز بیان این نوشته و دریافتهای خویش به هیچ وجه دفاع نمیکند، اما معتقد است که مقولات مطروحه در این نوشته از جمله اساسیترین مقولاتی هستند که اندیشیدن به آنها تقدیر ما و جوهره آگاهی ما را تشکیل میدهند.