هر چند اهمیت تاریخی او در موسیقی و نقش اساسیاش در تحول هنر اپرا انکار ناپذیر مینماید، لیکن دشوار بشود کسی چون واگنر را تنها در نقش موسیقیدانی در غروب رمانتیسم و طلیعهی مدرن تلقی کرد. نمیشود نظریهپردازی تأثیر پذیرفته از فوئرباخ و شوپنهاور و تأثیر گذاشته بر نیچه را فقط در یک ساحت هنر موسیقی معرفی کرد و به جا آورد. او شخصیتی چند وجهی است که هنوز و همچنان بر سر اجرا شدن یا نشدن آثارش در نقاطی از جهان مرافعه در میگیرد و موافقان و مخالفانی چندان سختگیر دارد که میتوانند تا قرنی پس از او دربارهی کیستیاش یکدیگر را به کجفهمی متهم بکنند. از این رو، ترجمهی فارسی «طلای راین» به انضمام گفتارهایی دربارهی اندیشه، ادبیات و موسیقی واگنر شاید بتواند کوششی باشد برای مواجههی مستقیم با غولی که باید خیلی زودتر از اینها میشناختیم.