چیترا ایتوک دختر جوانی است که با پشت سر گذاشتن دورهی خلبانی و تجربهی مدت کوتاهی کار در ارتش، بهدنبال شغلی میگردد که او را از دغدغههای هرروزهاش، یعنی مشکلات خانوادگی و جدال با خواهر و برادرش برهاند. او به دنبال کشف هویت واقعیاش و دور شدن از سیارهی مادری، بلافاصله پیشنهاد بر عهده گرفتن فرماندهی یک فضاپیمای توریستی را میپذیرد. او بهدنبال تنهایی و خلوت است اما در بدو ورود به ونوس با فضاپیما، با برادرش روبرو میشود. ناشا، برادر چیترا، یک فرماندهی نظامی و یک ارتشی وفادار به خاندان پادشاهی آتروپات است. او سرسپرهی کامل به این خاندان سلطنتی و تابع تمام تصمیمهای آنها در جنگ است و در راه رسیدن به اهداف نظامی خود حاضر است هر مانعی را، حتی خانواده، از سر راه بردارد. او درست نقطهمقابل خواهر دیگرشان، نایریکاست. نایریکا با مهارتهای نرمافزاری شگفتانگیزش طرفدار اقلیتی بهنام نیفاراست که قدرتهایی مافوق بشری دارند. تعارض منافع میان اعضای این خانواده، جنگ در منظومه و جدال درونی چیترا جریانهای اصلی کتاب برفراز زانپانو را شکل میدهند.