"چرا هیچ اسمی روی جلد کتاب نوشته نشده؟ چرا این مرد جوان، لباس جنگی به تن دارد؟ آیا میخواهد تنهایی به جنگ برود؟ چرا سربازی کنارش نیست؟" ماجرای پرسانا، بچهای که همراه زرهپوش، گیو و رستم به مازندران سفر میکند، اقتباسی است از داستان هفتخان رستم شاهنامهی فردوسی. اما پرسانا چطور به گذشته سفر میکند؟ چه اتفاقهایی برایش میافتد و چطور به دنیای امروز برمیگردد؟ انگار ما هم مثل خود پرسانا که مدام پرسش میکند یکعالمه سؤال داریم که تا کتاب را نخوانیم به جواب نمیرسیم!