بیگمان، جامعه ایران در سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آزادترین شرایط اجتماعی و سیاسی تاریخ خویش را تجربه کرد. در فاصلة سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰، صدها حزب و سازمان سیاسی در سراسر کشور فعالیت داشتند و صدها نشریه، چه به عنوان ارگان رسمی یا غیررسمی این احزاب و چه به طور مستقل، فعالیت میکردند. در این عرصة آزاد گفتوگو، مکاتب مختلف فکری، از طیف گسترده و متنوع نگرشهای مارکسیستی گرفته تا ملیگرایی و گاه قومیتگرایی، در کنار نگرشهای اسلامی گوناگون، در جهت روشن ساختن مواضع فکری و عملی خود و نقد مواضع دیگران در تکاپو بودند. مردمی که سالها طعم آزادی واقعی را نچشیده بودند و برای نخستینبار در تاریخ کشورشان، مردمسالاری را تجربه میکردند، ناگهان با سیل نظرات و دیدگاههایی روبهرو شدند که بیشتر آنها تا دیروز حتی با نامشان ناآشنا بودند. سخنان شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی درباره لیبرالیسم در سال ۱۳۵۹ در چنین فضایی ایراد شده است. اما شایان توجه بسیار اینکه شهید بهشتی برخلاف بسیاری از روحانیون انقلابی دیگر، با تکیه بر سرمایه گرانقدر تحقیقاتی و مطالعاتی پرسابقهای که در زمینه شناخت جهان متجدد از آن برخوردار بود، از جادة انصاف خارج نشد و در گفتار فشردهای که در این زمینه ارائه میکند، در توصیف و نقد لیبرالیسم، دستخوش سیاستزدگی رایج زمانة خویش نگشت و سعی کرد با زبانی ساده و قابلفهم برای عموم مردم و حفظ انصاف، امانت و دقت، موضوع را مورد بررسی قرار دهد.