کلر کسیدی با قتل بیگانه نیست؛ یک دبیر زبان انگلیسی در دبیرستان که تخصصش در زمینهی آثار نویسندهی سبک گوتیک، آر. ام. هالند است. او هر سال طی یک دورهی آموزشی در همین زمینه تدریس میکند، اما زمانی که یکی از همکاران کلر و نزدیکترین دوستش را مرده مییابند و سطری از مشهورترین داستان آر. ام. هلند، «غریبه»، روی تکهای کاغذ کنار جسدش کشف میشود، زندگی کلر با داستان نویسندهی مورد علاقهاش در هم میآمیزد و او را به وحشت میاندازد.
با ظنّ پلیس به اینکه قاتل، کلر را میشناسد ماجرا حالت بدتری به خود میگیرد. کلر نمیداند به چه کسی اعتماد کند و به دفترچهی خاطراتش پناه میبرد که نزدیکترین امین اوست، تنها وسیلهی نجاتی که برای برونریزی تاریکترین سوءظنها و ترسهایش در این مورد در اختیار دارد. یک روز متوجه چیز عجیبی میشود. یک نوشته که به خط او نیست در یکی از دفترهای قدیمی خاطراتش میبیند: «سلام، کلر. تو مرا نمیشناسی.»
کلر از همیشه مطمئنتر میشود. «غریبه» آمده است تا زندگیش را آکنده از وحشت کند اما آیا میشود که پایان ماجرا را به موقع از نو نوشت؟