در کلبهای بیپنجره در جنگل، لینا و دو فرزندش طبق قوانین سختگیرانهی زندانبانشان، پدر، زندگی میکنند. غذا خوردن، دستشویی رفتن و زمان مطالعهشان با دقت زمانبندی و رصد میشود. پدر از خانوادهاش در برابر خطراتی که در دنیای بیرون در کمین است محافظت میکند و میخواهد فرزندانش همیشه مادری داشته باشند که از آنها مراقبت کند. یک روز لینا موفق به فرار میشود اما کابوسش همچنان ادامه دارد. به نظر میآید که شکنجهگرش میخواهد آنچه را متعلق به او است پس بگیرد. سپس این سوال پیش میآید که آیا او واقعا همان لینایی است که چهارده سال پیش ناپدید شده است. پلیس و خانوادهی لینا سخت تلاش میکنند تکههای پازلی را کنار هم بگذارند که انگار کاملا با هم جور در نمیآیند.
رمی هاوسمن در سال ۱۹۸۱ در آلمان شرقی به دنیا آمد. در بیست و چهار سالگی سرپرست گروه تدوین یک شرکت فیلمسازی در مونیخ شد. رمی از زمان تولد پسرش به صورت آزاد در تلویزیون مشغول به کار بوده است. اولین رمان تریلرش، فرزند عزیز، در صدر پرفروشترینهای کشور آلمان قرار گرفت و تا به حال در بیست کشور منتشر شده است. زمانی پرپیچ و خم و پرتعلیق با ابعاد روانشناختی هوشمندانه، فرزند عزیز تریلر مسحورکنندهای است که همهی عناصر یک اثر موفق و پرفروش را دارد.