لمپی، دختر نگهبان فانوس دریایی است. گرگومیش که میشود باید فانوس را روشن کند تا کشتیها راهشان را پیدا کنند. در آنسوی شبهجزیره، خانهی سیاه قرار دارد. خانهی دریاسالاری که میگویند هیولایی در آن زندگی میکند. هوا طوفانی میشود. لمپی غفلت میکند. برای جبران خسارتی که به دریاسالار زده، راهش به خانهی سیاه باز میشود. او با چیزهایی روبهرو میشود بسیار هولانگیزتر از آنچه انتظار داشته است. ولی لمپی شجاع است و مهربان و مصمم. حضور او در خانهی سیاه با ماجراهای پرشور و ترسناک همراه است.