در رابطه با تخت یکنفره هم که گفتی، وقتی داشتم نامهات را میخواندم، آبرویم رفت _ لطفاً هروقت خواستی از این چیزهای خصوصی بنویسی، علامتی، نقطهی قرمزی، چیزی بگذار که من به آنجاها که رسیدم، یواشکی بخوانم یا اصلاً نخوانم، یعنی بخوانم اما توی دلم بخوانم. البته با ماجرای تخت یکنفره من هم کاملاً موافقم. روی هر چیزی که تو بخوابی من هم همانجا میخوابم. اصلاً اگر تخت دونفره، از این چوبی جدیدها، هم بگیری، باز من کنارت میخوابم و انگارنهانگار که دونفره است. ما، من و تو، از همان یک طرفش استفاده میکنیم...