آن چشمها همهچیز را میبیند
آن چشمها همهچیز را میداند
تمام این دام بزرگ در نظرش آشناست
تمام آن تارهای ظریفی که سخت دور سرنوشت مهرههای بازیاش پیچیده
آن چشمها، هر ارتعاش ضعیف این تارها را میشناسد
سرنوشت برای آنها حقیقت خواهد بود یا واقعیت؟
تاج را چه کسی به دست خواهد آورد؟
آن چشمها میداند…
کتاب پیش رو روایتی جذاب و خواندنی است که نویسنده با قلم توانمند خود آن را بهشکلی کاملا ملموس بیان کرده است. هیجانات، ترس، اضطراب و شادی بهزیبایی تصویر شدهاند، فضاسازی بهخوبی صورت گرفته و مخاطب بهراحتی میتواند خود را در دل ماجرا احساس کند.
این اثر برگزیدهی پنجمین دورهی مسابقهی داستاننویسی افسانهها در شاخهی بهترین داستان بلند فانتزی است.