گاهی ستارهی بختمان یکهو پیدایش میشود. یعنی شب میخوابیم، صبح بیدار میشویم و میبینیم قرار است ستارهی سینما بشویم و تازه یک مامان خفن پولدار و هنرمند هم پیدا میکنیم. اما وقتی تعدادمان زیاد بشود، درست مثل بچههای اردوگاه سهکلهگاو، آنوقت است که این ستارهی بخت بدبخت گیجوویج میشود، اصلاٌ ستارهی بخت آنقدر دستبهدست میشود که خسته و درمانده فلنگ را میبندد! شاید هم همهمان دستهجمعی بشویم ستارههای کوچولویی که کنار هم میدرخشیم... کسی چه میداند؟!