جوگاک یک زن ۶۵سالهی معمولی نیست، او یک آدمکش حرفهای است که برای یک مرکز "کنترل بیماری" کار میکند و اهداف مشخصی را در ازای پول به قتل میرساند. او در دههی چهل زندگیاش به بانوی پنجهطلا معروف بوده، و این یعنی کارش را به بهترین نحو ممکن به ثمر میرسانده. جوگاک را مردی به نام ریو وارد این کار کرده است، زمانی که در اوج آوارگی و بیکسی فرشتهی نجاتش شده و بعد...
وقتی جوگاک در آستانهی بازنشستگی قرار میگیرد قدرت و توانایی سابقش را ندارد و گویی همه منتظر بازنشسته شدنش هستند. در همین زمان است که یک اشتباه استراتژیک و تهدیدی غیرمنتظره، زنجیرهای از حوادث متوالی را بر سر او آوار میکند...