بابابزرگ و مامان بزرگ آخر هفته پنجاهمین سالگرد ازدواجشان را در یک قلعه ی باشکوه قدیمی جشن می گیرند. آن هم با حضور تمام خانواده ی پترمن. بابا ترتیب همه چیز را داده و برای بچه ها هم برنامه های خیلی مسخره ای در نظر گرفته است. به همین دلیل لوتا دلش نمی خواهد در جشن شرکت کند اما وقتی به قلعه می روند نظرش عوض می شود چون در آنجا برای اولین بار دو دخترعمه دوست داشتنی اش را می بیند که در استرالیا زندگی می کنند و در کنار آنها و بقیه ی پسرعموها و پسرعمه ها خیلی به او خوش می گذرد و ماجراهای هیجان انگیزی را با هم تجربه می کنند.