روباه و لکلکی با هم دوست بودند. روزی روباه لکلک را برای ناهار به خانهاش دعوت کرد. برای اینکه با او شوخی کند،
غذای لکلک را در بشقاب ریخت. لکلک هر کاری کرد نتوانست با منقار درازش از بشقاب سوپ بخورد. دفعهی بعد که لکلک روباه را برای ناهار به منزلش دعوت کرد…