کتاب پیش رو حاوی جستارها و پژوهشهایی در باب شاهنامه است. خالق اثر حاضر دربارهی کتاب خود اینگونه گفته است:
شاهنامه سرگذشت یک قوم/ملت است از حضیض بدویت تا اوج مدنیت، از زمانی که این ملت با طرز تهیهی پوشاک، خط و کتابت، پختوپز و سایر وجوه مدنیت آشنا نبود تا آن هنگام که در کشورداری، کشورگشایی، دین توحیدی، علوم و فنون، شعر و ادب و موسیقی و... سرآمد دیگر ملل گشت؛ و البته در این مسیر بسیار دشوار و طاقتفرسا همهی افراد این ملت زحمات فراوانی متحمل شدند، قربانیان ارجمندی فدیه دادند تا سرانجام نهال تمدن به بار نشست. گزارش سپاردن این مسیر دشوار را گروهی پرشمار از موبدان، گوسانها و خاندانهای پهلوانی حفظ کردند و به نسل آینده سپردند و دست آخر فردوسی آن گزارش را به هنرمندانهترین و متناسبترین شکل و بهصورت روایی به نظم درآورد و جاودانه ساخت. شاید از این رو باشد که عشق و علاقه به فردوسی و شاهنامه در ناخودآگاه ایرانیان جای گرفته است و این عشق و علاقه بهخاطر نقش سترگی است که شاهنامه در حفظ و تداوم نظام فکر و فرهنگ ایرانی بر عهده داشته است. نویسندهی این سطور براساس همان عشق که گفته شد، از مدتها پیش پژوهشهای خرد و مختصر دربارهی شاهنامه به انجام رسانده و در هریک از زاویهای خاص به شاهنامه نگریسته است؛ برخی از این پژوهشها مستقیما با خود شاهنامه مرتبطاند و برخی به حوزهی اساطیر و سایر حماسهها و آثار مختلف حماسی. اما فصل مشترک همهی این جستارها، شاهنامهی حکیم طوس است و انگیزهی نوشتن آنها در طی سالها و به تفاریق بیشتر ادای دین به شاهنامه و فردوسی بوده است.