آدریرز وادزورث و شریک جرمش در کار تحقیقات، تامس کرسول، برای حل معمای خونین دیگری راهی نیویورک میشوند.
برای عبور از اقیانوس اطلس سفری یک هفتهای سوار بر کشتی تفریحی مجلل آرام اس اتروریا را آغاز میکنند.
از بخت خوبشان قرار است سیرک پرآوازهای به رهبری تردستی جوان و پرجذبه، هر شب با اجراهای جذاب مسافران درجه یک را سرگرم کند.
اما این زرقوبرقها دیری نمیپاید.
زنان جوان اشرافزاده یکییکی بدون هیچ توضیحی ناپدید میشوند و قتلهای خونینِ بیرحمانهای تمام مسافران کشتی را وحشتزده میکند.
قتلها عجیبوغریبتر میشوند، شهرت نگرانکنندهی کارناوالِ مهتاب نقل محافل کشتی است، راه فراری نیست جز دل اقیانوس بیرحم.
با بیشتر شدن قربانیان، آدریرز و تامس باید پیش از رسیدن به مقصد قطعات این جورچین مخوف را کنار هم بگذارند و قاتل را بیابند.
اما سرنخهایی که قربانی بعدی را نشان میدهند این بار به سمت عزیزی نشانه رفتهاند.
آیا آدریرز میتواند پیش از اجرای هولناک پایانی گره از راز این قتلها بگشاید؟