رویکرد شناختی بهواسطهی پل زدن با علوم مختلف توانسته است یک اثر را با تکیه بر متن، نویسنده و مخاطب آن بررسی کند و دروازهای را برای نگاه کردن به متون ادبی بگشاید، چراکه براساس این رویکرد، نقد ساختار خود را از ساختار وجودی انسان، درک چیزها در جهان و نیز چگونگی تجربهی جهان بهواسطهی بدن، مغز، سلولها و رشتههای عصبی او میگیرد. در این رویکرد میان متن، خواننده و نویسنده بهواسطهی بررسی مغز و نظریههای خوانش پلی زده میشود، به گونهای که خواندن به عنوان عملکردی شناختی در نظر گرفته میشود که مغز و ادبیات را به هم مرتبط میکند.
در این مجلد، در فصل اول، به اختصار به مقدماتی درباب چیستی شعرشناسی شناختی و چگونگی ارتباط مغز انسان و ادبیات پرداخته میشود. در فصل دوم، چند نمونه از تحلیل و نقد متن با رویکرد شعرشناسی شناختی در آثار ادبی معاصر و کلاسیک را مى آورم…